**پناهم باش خدا**
اون حواسش به همه چی هست..
سلام خداجونم.

خداي خوب من زندگي به سختي اش مي ارزد
اگر انتهاي هر قصه تو ايستاده باشي...

 

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ جمعه 26 دی 1398برچسب:,

ساعت 10:37 توسط fatemeh:

بیا متفاوت باشیم

همسفر! 
در این راه طولانی، که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد، بگذار خرده اختلاف‌هایمان باهم، باقی بماند. 
خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی. 
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم 
و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد.


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ چهار شنبه 19 خرداد 1395برچسب:,

ساعت 11:23 توسط fatemeh:

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ پنج شنبه 8 بهمن 1394برچسب:,

ساعت 21:11 توسط fatemeh:
اره اینجوریاس


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ پنج شنبه 8 بهمن 1394برچسب:,

ساعت 21:8 توسط fatemeh:
;ha...

کاش نجابتم را بهانه رفتنت نمیکردی ک با دیدن هر هرزه ای با خودم بگویم: اگه مثل این بودم نمیرفت 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ پنج شنبه 12 آذر 1394برچسب:,

ساعت 19:28 توسط fatemeh:
گاهی..


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ چهار شنبه 8 مهر 1394برچسب:,

ساعت 17:5 توسط fatemeh:
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

هرکجا سوال شد که

  دلت در کجا خوش است؟

بی اختیار بر لبانم

****مشهدالرضاست****


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ سه شنبه 3 شهريور 1394برچسب:,

ساعت 19:25 توسط fatemeh:
مادر

اتفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی میمانند

 

مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان مادرومادربزرگ

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:,

ساعت 14:22 توسط fatemeh:
خدا کجاست؟

 


به دنبال خدا نگرد
خدا در بیابانهای خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
خدا در مسیری که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست
خدا آنجا نیست ..به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
در قلبی است که برای تو می تپدخدا آنجاست ..
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی ..
خدا در بتکده و مسجد نیست این قدر نگرد ..


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ جمعه 22 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 17:42 توسط fatemeh:
دکتر شریعتی

دکتر علی شریعتی:


خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ یک شنبه 17 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:36 توسط fatemeh:
یادبگیر

آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد،
” نمی توانند “
پس
به ” تدبیرش ” اعتماد کن
به ” حکمتش ” دل بسپار
به او ” توکل ” کن
و به سمت او ”قدمی بردار”…

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ یک شنبه 17 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:23 توسط fatemeh:
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
 

دیگر آن خنده ی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
قطره ی اشک علی تا به ته چاه رسید
چاه فهمیدکه کسی همچو علی تنها نیست

شهادت حضرت زهرا(س)تسلیت باد


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 20:46 توسط fatemeh:
مثل موبایلت...


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:59 توسط fatemeh:
یا صاحب عصروالزمان

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:56 توسط fatemeh:

 

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 14:32 توسط fatemeh:
معجزه خدا...


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 14:31 توسط fatemeh:
محتاجم به نگاهت

راستی...

چه کسی بهتر از او

 

اشکهایم را

 

برای خودش معنا میکند؟

       خداااااااااااایا

               محتاجم به نگاهت....


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 14:29 توسط fatemeh:
داستانی زیبا

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم
الو ... الو... سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟
مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟
پس چرا کسی جواب نمی ده؟
یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟
خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.
بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ...
هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟
فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :
اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما...
بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛
بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو...دیگر بغض امانش را بریده بود
بلند بلند گریه کرد وگفت:
خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...
چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟
آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه
فراموشت کنم؟
نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟
مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.
مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.
مگه ما باهم دوست نیستیم؟
پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟
خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد...
خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:
آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه...
کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند
تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.
کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است ...
بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...
کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت...


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 14:22 توسط fatemeh:

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 13:54 توسط fatemeh:
قفس تردید


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 13:46 توسط fatemeh:
زندگی کن

زندگــ ــ ــے کـــטּ،

 به ضرب المثلـــ ــها هیــچ اعتمــادے نیســت!

ماهـــے را هروقــــ ــــ ـت از آبـــ... بگیرے،

 مـــ ــے مـــیرد !!!


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ دو شنبه 4 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:52 توسط fatemeh:
دوست داشتن بی دردسر...

 

«می‏گویند آن گاه که یوسف در زندان بود،

مردی به او گفت: تو را دوست دارم.

 

یوسف گفت:

ای جوان‏مرد ! دوستی تو به چه کار من آید؟

از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی!

پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی، او بینایی‏اش را از دست داد و من به چاه افتادم.

 

زلیخا ادعای دوستی من کرد

و به سرزنش مصریان دچار شد

و من مدت‏ها زندانی شدم.

اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش، تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی »


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ دو شنبه 4 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:7 توسط fatemeh:
دوست داشتن...

آدم ها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشی؛

دوست بدار،

کاری که خدا با تو می کند ...

 

*****************************

 

برای رسیدن تا به کبریا ؛

باید نه کبر داشت ، نه ریا ...


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:48 توسط fatemeh:
اعتماد کن..

 

ايمـــان دارم . . .

کــه قشنـگـتــرين عشــق

نگــاه مهــربـــان خــداونـــد بـه بنـدگـانـش اســت .. .

زنـــدگــي را بـــه او بســــپار . . .

و مطـمئـــن بـــاش که تــا وقتـــي کــه پشتــت بــه خـــدا گــرم اســت

تمـــام هــراس هـــاي دنيـــا خـنـــده دار اســت....


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:28 توسط fatemeh:
حدیث
 
امام جعفر ص
امام جعفر صادق (عليه السلام) :

دل
، حــرم خداســت،

در حــرم خــدا، غیر خدا را منشــان !!!

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:,

ساعت 19:13 توسط fatemeh:
یادمان باشد.

یادمان باشد حرفی نزنیم که به کسی بر بخورد

نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد

خطی ننویسیم که آزار دهد کسی را

یادمان باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست...


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:,

ساعت 19:5 توسط fatemeh:
چقد غریبی رو زمین...

یکی همیشه هست که عاشق منه

نگام که می کنه پلک نمی زنه

تنهاست خودش ولی تنهام نمی زاره

دریا که چیزی نیست عجب دلی داره

با گریه هام میاد غم هام و حل کنه

نزدیک میشه تا من و بغل کنه

از آسمون شهر خیلی پایین تره

در و که وا کنم خدا پشت دره


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:,

ساعت 18:54 توسط fatemeh:
.....

 

خوش به حال اونهايي كه از گناه خسته شدن

بد به حال اونهايي كه از خـــــــدا خسته شدن

 

 ***************************************************************

پروردگارا
ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم . . .

 ****************************************************************

آموخته ام که وقتی ناامید میشوم
خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود
و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . .

*****************************************************************
به خاطر بسپاریم همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است
آرام، بی صدا، همیشگی . . .

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:,

ساعت 17:48 توسط fatemeh:
گفتگو باخدا

خدا : بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است .
بنده : خدايا ! خسته ام ، نمي توانم .
خدا : بنده ي من ، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان .
بنده : خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم .
خدا : بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان .
بنده : خدايا ! سه رکعت زياد است .
خدا : بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان .
بنده : خدايا ! امروز خيلي خسته ام ! آيا راه ديگري ندارد ؟
خدا : بنده من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله .
بنده : خدايا ! در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد !
خدا : بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله .
بنده : خدايا ! هوا سرد است ! نميتوانم دستانم را از زير پتو در بياورم .
خدا : بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب ميکنيم .
بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد .
خدا : ملائکه ي من ! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده ، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده .
ملائکه : خداوندا ! دوباره او را بيدار کرديم ، اما باز خوابيد .
خدا : ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست .
ملائکه : پروردگارا ! باز هم بيدار نمي شود !
خدا : اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر ميآورد .
ملائکه : خداوندا ! نمي خواهي با او قهر کني ؟
خدا : او جز من کسي را ندارد ... شايد توبه کرد ...
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری .


برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:,

ساعت 17:31 توسط fatemeh:
داستان کوتاه...
داستان هایی درباره خدا،خودسازی،پندآموزو...

روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ...
یک پدر روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!
یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...!

 

جرج برناردشاو

برچسبـهـ ـا : ✘ادامه مطلبـ✘

♥ چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:,

ساعت 17:29 توسط fatemeh:
Design By : ghalebhaa.LOXBLOG.COM